دکتر هادی صالحی اصفهانی : آیا راهحل جلوگیری از بحران ارزی بهکارگیری بازار آزاد برای ارز است؟ سالها است که بسیاری از اقتصاددانان به دولت توصیه میکنند نرخ ارز را به ساز و کار بازار واگذارد و میزان مشخصی از درآمد ارزیاش را از آن طریق به فروش برساند و اگر نگران تلاطم قیمت کالاهای اساسی برای مصرفکننده کم درآمد است، از طریق یارانه نقدی یا یک صندوق نوسانگیر قیمت به آن هدف برسد. دولت در چند دهه گذشته جز در دو مورد و آن هم بسیار کوتاهمدت چنین سیاستی را به کار نگرفته است. سیاستگذاری غالب به این نحو بوده که به طرق مختلف بانک مرکزی سعی کرده نرخ رسمی ارز را نسبتا ثابت نگهدارد و از آن بهعنوان اهرم کنترل تورم استفاده کند تا اینکه عدمتعادل در عرضه و تقاضای ارز باعث جهش نرخ در بازار آزاد شده و کار به بحران کشیده شده است.
دکتر رحمان تیموری: در میان اقتصادخواندهها بهویژه در کشورهای در حال توسعه دچار کسری تراز پرداختها همواره یک منازعه راجع به ارزش پول ملی وجود داشته است؛ آیا افزایش نرخ ارز یا کاهش ارزش پول ملی سیاست صحیحی است یا خیر؟ وزن غالب با اقتصادخواندههایی بوده است که افزایش نرخ ارز و کاهش ارزش پول ملی را به صلاح میدانستهاند. البته هنگامی که صحبت از افزایش نرخ ارز و کاهش ارزش پول ملی مطرح میشود، اساسا سوال با واکنش منفی روبهرو میشود و برخی بهدنبال آن بودهاند که از طریق بحثهای هنجاری، این موضوع را به یک تابو تبدیل کنند. بر همین اساس، روش صحیح پرداختن به موضوع تمایز بین دو مقوله کاهش دادن ارزش پول ملی و کاهش یافتن ارزش پول ملی است.
رونمایی از بسته جدید ساماندهی بازار ارز از طریق تشکیل بازار آزاد و بازگشت صرافیها به چرخه تأمین ارز مورد نیاز بازارهای خرد به گمانهزنیهای مختلف در مورد پیامدهای اجرای این بسته در ساماندهی عرضه و مقابله با رانت دامن زده است . روزنامه همشهری در همین زمینه با دکتر محمد طبیبیان، از اقتصاددانان سرشناس ایرانی، در مورد کم و کیف این بسته و میزان کارآمدی آن برای خروج از بحران ارزی گفتوگو کرده است که در ادامه می خوانید:
دکتر موسی غنی نژاد : اندک دقتی در منطق حاکم بر اقتصاد بازار آزاد رقابتی به روشنی معلوم میدارد که عملکرد آن در جهت تامین منافع عمومی است؛ چراکه در چنین بازاری موفقیت هر بازیگر اقتصادی در این است که بیشتر از رقبای خود رضایت مصرفکنندگان (عامه مردم) را برآورده سازد. این گزاره پارادایم اصلی علم اقتصاد را تشکیل میدهد.مجموعه قضایا و قوانین پیچیده این علم در نهایت براساس آن بنا شده است. این گزاره ساده و روشن اغلب به درستی فهمیده نمیشود؛ چون تصور عامه مردم که آشنایی کافی با علم اقتصاد ندارند اغلب این است که در هر بدهبستانی اگر یک طرف سود زیادی ببرد طرف دیگر حتما زیان کرده است. از این رو، اقلیت ثروتمندان جامعه را به چشم استثمارگرانی نگاه میکنند که موقعیت ممتاز خود را به قیمت فقیر کردن اکثریت به دست آوردهاند.